فرشته کوچولو های منو بابا

حرفهای نگفته مامان

سلام عزیز دلم تاج سرم خوبی عزیزم؟متاسفانه من از چندماه بعدازعروسیم وبلاگ ساختم ولی یه چندماه پیش از بین رفت ولی اشکال نداره باز واست مینویسم. اینارو که دارم مینوسم هنوز تو دلم نیومدی  بزرگوار. من مامان معصومه که دارم اینارو الان دارم مینویسم از عروسی منو باباجونت 2سال و7ماه میگذره؛ من سعی میکنم حرفهای خوب خاطرات خوب رو واست بنویسم من توی دانشگاه با باباحسین همکلاسی بودم یکسال بعد از دانشگاه نامزد کردیم ودوماه بعد عقد ودوماه بعد عروس ودوماد شدیم.خانواده باباحسینت خیلی منو اذیت کردن؛ خیلی چیزارو تحمل کردم چون زندگیمو دوس دارم واونا رو سپردم دست خدا که جوابشون بده/مامان من اینجوری هستم به کسی محبت کنم ولی بعدش بهم از پشت خنجر ب...
5 مرداد 1395
1